بازی های رایانه ای برخلاف فیلم های سینمایی به مخاطب این امکان را می دهد که بجای تماشاچی بودن خود به ایفای نقش بپردازد، رانندگی کند، با اسلحه شلیک کند و تعقیب و گریز انجام دهد.
- ۰ نظر
- ۱۷ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۳۸
بازی های رایانه ای برخلاف فیلم های سینمایی به مخاطب این امکان را می دهد که بجای تماشاچی بودن خود به ایفای نقش بپردازد، رانندگی کند، با اسلحه شلیک کند و تعقیب و گریز انجام دهد.
به دلیل نبود آمار دقیق و روشن، نمی توان حجم استفاده از شبکه های ماهواره ای را در ایران تعیین کرد ولیکن با عنایت به شواهد و قراین موجود
می توان حدس زد که میزان بهره برداری از این شبکه ها در سال های اخیر افزایش محسوسی داشته است.
قدرت نرم ( نه زور است و نه پول ) در قدرت نرم ، بر روی ذهنیت ها سرمایه گذاری می شوند و از جذابیت برای ایجاد اشتراک بین ارزشها و از الزام و وظیفه همکاری برای رسیدن به همه خواست ها سود می جوید.
عبارت است از توانایی شکل دهی به ترجیهات دیگران، به عبارت دیگر جنس قدرت نرم از نوع اقناع و در قدرت سخت از مقوله ( وادار و اجبار ) کردن می باشد. رهبری به صدور فرامین خلاصه نمی شود بلکه به جذب دیگران به انجام انچه شما می خواهید را شامل می شودکه اگر بتوان دیگران را به انچه که می خواهید سوق داد دیگر نیازی به استفاده از هویج و چماق برای مجبور کردن نیست.
مقدمه
جنگ
نرم که در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف می باشد تا حلقههای
فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی
اجتماعی حاکم تزلزل و بیثباتی تزریق کند از جمله مباحثی است که از دیر
زمان،در دنیا شکل گرفته است. این موضوع ،علیه ایران از گستره و عملکرد
وسیعی برخوردار می باشد چرا که دشمنان قسم خورده این آب وخاک که دست
پلیدشان از منابع این مملکت بریده شده است می خواهند جامعه ما را به بن بست
کشیده تا از این رهگذر به اهداف شوم خود دست یابند.
از آنجا که ایران
امروزه به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات
نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و
نظام بینالملل به قدرتی کمنظیر تبدیل شده است لذا از دید کارشناسان سیاسی
کشورهای غربی،دیگر نمیتوان با یورش نظامی و جنگ سخت آن را سرنگون کرد
بلکه تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی پیگیری مکانیسمهای جنگ نرم و به
کارگیری تکنیکهای عملیات روانی با استفاده از سه راهبرد دکترین مهار،
نبرد رسانهای و ساماندهی و پشتیبانی از نافرمانی مدنی است.
راهاندازی
پروژه جنگ نرم علیه ایران در مقطع کنونی را باید ناشی از گسترش حس تنفر از
امریکا در جهان دانست که به نظر سران کاخ سفید،ایران مرکز اصلی ایجاد این
تنفر و گسترش آن است. در امریکا برای مقابله با این موج، نیروی واکنش سریع
تشکیل شد تا:
اولاً: در قالب پروژه دموکراتیزه کردن کشورها به خنثیسازی نفوذ معنوی ایران در کشورهای اسلامی و منطقه خاورمیانه بپردازد.
و ثانیاً: با القای خطرناک بودن ایران برای امنیت همسایگان اذهان عمومی از اقدامات و نقشههای ایالات متحده منحرف شود.
همان گونه که واکسینه کردن کودکان
جهت پیشگیری از ابتلا به بیماری ضروری است، واکسینه کردن نسلها در برابر
خطرات برنامههای رسانهای و برنامههای جنگ نرم دشمن ضروری است.
"حسن الزین" دانشمند لبنانی در مقالهای
که در شماره 235 ماهنامه "بقیة الله" منشر شد؛ با پرداختن به مقوله جنگ
نرم و تهدیدهای آن بر ملتهای مسلمان، راهکارهای اسلامی مقابله با آن را
تشریح کرد. ترجمه مقاله مذکور با عنوان "چگونه با جنگ نرم و برنامه ریزی
آگاهیها مقابله کنیم" بدون هیچ گونه دخل و تصرفی از نظر میگذرد. تصریحات
رهبر انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله سید علی خامنهای (دام ظله)
درباره حوادث اخیر آن کشور که بعد از انتخابات ریاست جمهوری بویژه موضوع
"جنگ نرم" برای سرنگونی نظام مواضعی استراتژیک به شمار میروند که دقیقا
در هدف اصابت کرده و بر مرحله جدیدی در رویارویی با غرب و دشمن صهیونیستی
تاکید میکنند. دشمن در این حوادث از تاکتیک جنگ نرم استفاده کرد که حداقل
در افکار عمومی اصطلاحی غیر مألوف است. بنابراین جنگ نرم به چه معنی است؟
پایه،اصول و تاکتیکهای آن کدامند؟ و در نتیجه چگونه میتوانیم به مبارزه و
رویارویی با آن بپردازیم؟
این
اصطلاح در استراتژیها و طرحهای آمریکا معادلی برای استفاده از قدرت است
که بر اساس اصلی که در پی میآید برنامه ریزی میشود." هنگامی که روشهای
دیپلماتیک و در پی آن روشهای نظامی فنی و مادی در راستای درهم شکستن اراده
دشمن ناکام میشوند؛ در آن صورت باید از قدرت و جنگ نرم استفاده کرد. بر
اساس برنامههای تحریف آگاهی و عقائد و مسموم کردن ایمان و اعتماد ملتهای
دشمن با رژیم آمریکا، آنها را باید در درگیریها و بحرانهای داخلی مشغول
کرد تا بدینوسیله قدرتشان فرسوده شده و با دچار شدن آنها به خودخوری زمینه
برای سرنگونی آنها مهیا شود". "جوزف
نای" نویسنده کتاب "قدرت نرم" به این نتیجه رسید که "علت شکست ایالات
متحده آمریکا در جنگهای اخیر – افغانستان و عراق- در افراط آن در بکارگیری
قدرت سخت نهفته است. قدرت تاثیر در میدان دشمن و برنامه ریزی برای تاثیر
گذاری بر آگاهی (مردم) از طریق رسانههای گروهی و ابزارهای دیگر در رأس
فهرست ابزارهای قدرت نرم به شمار میروند".
پژوهشگران دشمن صهیونیستی بعد از دو جنگ
33 روزه علیه لبنان در سال 2006 و جنگ 22 روزه علیه غزه در سال 2009 نیز
همین نتیجه دست یافتند. آنها – صهیونیستها – از اصطلاح «داغ کردن آگاهی»
که اصطلاحی نزدیک به مفهوم جنگ نرم است استفاده کردهاند. در یکی از متون
مربوط به "میخائیل میلشتاین" پژوهشگر مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل می
خوانیم: " پیروزی اسرائیل نیازمند جنگی همراه با صبر، فرسایش و طولانی مدت
است که تنها بر شکستن قدرت سخت مقاومت تکیه نکند؛ بلکه باید تضعیف مراکز
فکر سازی و تاثیر بر افکار عمومی گسترده را هدف قرار دهد. در اینجا نقش
رسانهها و مراکز تعلیم و همچنین مراکز مذهبی در منطقه محور مقاومت برجسته
میشود. به نظر میرسد تنها در صورتی میتوانیم فکر مقاومت را از اذهان
عمومی بزداییم و آن را شکست دهیم که تغییری جوهری و بلند مدت در روشهای
کار این مدارس و دانشگاهها و وسائط ارتباط دسته جمعی، مساجد و موسسات
مذهبی ایجاد کنیم".
این متنها و اعترافات به روشنی احساس
شکست آمریکا و اسرائیل و نا امیدی آنها در سرنگونی نظام جمهوری اسلامی
ایران و قدرت مقاومت لبنان و فلسطین و همچنین ناکامی آنها در نفوذ در آگاهی
ملتهای اسلامیمان را بیان میکند. ملتهایی که به رهبران و اهداف خود چنگ
زده و همه طرحهای دشمنان برای سیطره بر قلوب جهان اسلام را به شکست محکوم
کردند.
پیشرفت رسانهها، دستگاههای اطلاعاتی
را در بهبود ابزارهای مورد استفاده در عملیات تاثیر نرم و برنامه ریزی در
خصوص آگاهیها و تحریف افکار عمومی کمک کرد. این ابزارها وسایلی بوده که
ملتها، جمعیتها و احزاب و مجموعههای مسلح (مقاومت)را هدف قرار میدهند.
جنگ نرم و راه های مقابله با آن
چکیده
قدرت در سادهترین شکل آن یعنی تحمیل اراده بر دیگری. توان تحمیل اراده بر دیگری. جنگ نرم، جنگ سرد و جنگ نیمهسرد نیاز به توان و قدرت دارد. کسی که میخواهد جنگ کند، باید توان و بنیه داشته باشد.
امروزه با کوچکتر و پیچیدهتر شدن جهان به واسطه رشد روزافزون وسایل ارتباط جمعی از قبیل اینترنت و ماهواره معادلات گذشته در تنظیم روابط بین کشورها تا حدود زیادی به هم خورده و جای خود را به معادلات جدیدی داده است؛ به گونهای که به جای به کارگیری مستقیم زور، توجه قدرتها به استفاده از قدرت نرم و ایجاد تغییرات از طریق مسالمتآمیز با به کارگیری شیوههای نوین مداخله در امور داخلی کشورها جلب شده است. علاوه بر این، در این دوران رسانهها به مثابه ابزاری اساسی برای اِعمال سیاستهای قدرتهای زورمدار به کار میروند و رقابتی جهانی در عرصه نبرد رسانهای شکل گرفته است. در این میان جنگ نرم با هدف گرفتن فکر و اندیشه ملتها نقش مهمی را در سست نمودن حلقههای فکری و فرهنگی جوامع ایفا میکند. در این خصوص، امریکا سعی دارد با ارائه تعریف جدیدی از تروریسم و آزادیخواهی جنگ نرم گستردهای را علیه دیگر کشورها از جمله ایران شکل دهد. در این مقاله راهکارهای این کشور برای مقابله نرم با جمهوری اسلامی ایران مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد.
مقدمه
استعماری که از طریق جنگ نرم بدست می آید را "استعمار فرانو" گویند. این استعمار نوع سوم است. در این استعمار، دیگر نمیآیند زمین و کشور شما را بگیرند، دیگر با کودتا دولت شما را نمیگیرند، در این شیوه استعمار میآیند و شخص شما را میگیرند، بعد باور شما را تغییر میدهند. شما میروید حکومتی را تشکیل میدهید که آنها میخواهند و شما میروید سرزمینتان را دودستی تقدیم آنها میکنید. این یعنی قدرت نرم. توان و اراده خود را گونهای به شما تحمیل میکند که شما با دستان خودتان کشورتان را تقدیم کنید. اینجا پس نه سرزمین مثل قدرت سخت و نه بازار اقتصاد و سیاست مثل قدرت نیمه سخت بر شما تحمیل میشود در قدرت نرم انسانها تصرف میشوند.
جنگ نرم در برابر جنگ سخت در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانهای که جامعه هدف یا گروه هدف را نشانه میگیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش رقیب را به جنگ روانی، جنگ رایانهای، اینترنتی، براندازی نرم، انفعال یا شکست وامیدارد. راهاندازی شبکههای رادیویی و تلویزیونی و شبکهسازی از اشکال جنگ نرم هستند. جنگ نرم در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقههای فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی – اجتماعی حاکم تزلزل و بیثباتی تزریق کند.
جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی می باشد. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی استفاده می شود و در علوم سیاسی می توان به واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیرا به واژه انقلاب رنگین اشاره کرد.
جنگ نرم به وسیله کمیته خطر جاری در سالهای پایانی دهه 1980 طراحی شد. کمیته خطر جاری در اوج جنگ سرد و در دهه 1970 با مشارکت اساتید برجسته علوم سیاسی و مدیران سابقهدار سازمان سیا و پنتاگون تأسیس شد.
در
آن مقطع و در پی اصلاحات گورباچف مبنی بر ایجاد فضای باز سیاسی و تغییر در
قوانین اقتصادی (پروسترویکا) این کمیته با منتفی دانستن جنگ سخت و رودررو
با اتحاد جماهیر شوروی تنها راه به زانو درآوردن بلوک شرق را جنگ نرم و
فروپاشی از درون معرفی کرد. سیاستگذاران پنتاگون و سیا با سه راهبرد دکترین
مهار، نبرد رسانهای و ساماندهی نافرمانی مدنی اتحاد شوروی را به فروپاشی
و شکست واداشتند.
ایران نیز امروزه به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت،
کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی
ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بینالملل به قدرتی کمنظیر تبدیل
شده است که از دید کارشناسان سیاسی کشورهای غربی دیگر نمیتوان با یورش
نظامی و جنگ سخت آن را سرنگون کرد بلکه تنها راه سرنگونی نظام جمهوری
اسلامی پیگیری مکانیسمهای جنگ نرم و به کارگیری تکنیکهای عملیات روانی با
استفاده از سه راهبرد دکترین مهار، نبرد رسانهای و ساماندهی و پشتیبانی
از نافرمانی مدنی است. راهاندازی پروژه جنگ نرم علیه ایران در مقطع کنونی
را باید ناشی از گسترش حس تنفر از امریکا در جهان دانست که به نظر سران کاخ
سفید ایران مرکز اصلی ایجاد این تنفر و گسترش آن است. در امریکا برای
مقابله با این موج، نیروی واکنش سریع تشکیل شد تا اولاً در قالب پروژه
دموکراتیزه کردن کشورها به خنثیسازی نفوذ معنوی ایران در کشورهای اسلامی و
منطقه خاورمیانه بپردازد و ثانیاً با القای خطرناک بودن ایران برای امنیت
همسایگان اذهان عمومی از اقدامات و نقشههای ایالات متحده منحرف شود.
نکته
مهم اینکه آخرین نظرسنجی که به وسیله شورای روابط خارجی امریکا در بیشتر
کشورهای خاورمیانه مانند مصر، عربستان سعودی، اردن، لبنان و امارات متحده
عربی صورت گرفته حاکی از آن است که کمتر از ده درصد مردم این کشورها طرفدار
دمکراسی به سبک امریکاییاند. اکثریت مردم این کشورها معتقدند هدف اصلی
امریکا از پروژه دمکراسیسازی در خاورمیانه دستیابی آسان به نفت، امنیت
اسرائیل و تضعیف مسلمانان است. نوشتار حاضر بر این اعتقاد است که استراتژی
امریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی مبتنی بر
اقدامات غیرنظامی و نرم در کنار تهدید به اقدام نظامی است.
بخش سیاسی- سید جواد ابطحی متولد 1335 و هم اکنون نماینده مردم خمینی شهر و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی می باشد. وی در اینجا برای ما از جنگ نرم و سیاست های نظام های استکباری می گوید و این مفهوم را در نظام سلطه جزئی تر شرح می دهد
آقای ابطحی برای سؤال اول به نظر شما که عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی هستید مسئله جنگ نرم و مصداق آن را در سیاست های نظام استکبار جهانی چگونه ارزیابی می کنید؟
ببینید بحث جنگ نرم و مصداق های آن جنگی است که بارها و بارها مقام معظم رهبری از سال ها پیش در مورد آن هشدار داده بودند که البته در آن زمان ها برخی از اطرافیان می گفتند که مبحث تهاجم فرهنگی در ایران توهم است.