جنگ نرم و راه های مقابله با آن
چکیده
قدرت
در سادهترین شکل آن یعنی تحمیل اراده بر دیگری. توان تحمیل اراده بر
دیگری. جنگ نرم، جنگ سرد و جنگ نیمهسرد نیاز به توان و قدرت دارد. کسی که
میخواهد جنگ کند، باید توان و بنیه داشته باشد.
امروزه
با کوچکتر و پیچیدهتر شدن جهان به واسطه رشد روزافزون وسایل ارتباط جمعی
از قبیل اینترنت و ماهواره معادلات گذشته در تنظیم روابط بین کشورها تا
حدود زیادی به هم خورده و جای خود را به معادلات جدیدی داده است؛ به
گونهای که به جای به کارگیری مستقیم زور، توجه قدرتها به استفاده از قدرت
نرم و ایجاد تغییرات از طریق مسالمتآمیز با به کارگیری شیوههای نوین
مداخله در امور داخلی کشورها جلب شده است. علاوه بر این، در این دوران
رسانهها به مثابه ابزاری اساسی برای اِعمال سیاستهای قدرتهای زورمدار به
کار میروند و رقابتی جهانی در عرصه نبرد رسانهای شکل گرفته است. در این
میان جنگ نرم با هدف گرفتن فکر و اندیشه ملتها نقش مهمی را در سست نمودن
حلقههای فکری و فرهنگی جوامع ایفا میکند. در این خصوص، امریکا سعی دارد
با ارائه تعریف جدیدی از تروریسم و آزادیخواهی جنگ نرم گستردهای را علیه
دیگر کشورها از جمله ایران شکل دهد. در این مقاله راهکارهای این کشور برای
مقابله نرم با جمهوری اسلامی ایران مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد.
مقدمه
استعماری
که از طریق جنگ نرم بدست می آید را "استعمار فرانو" گویند. این استعمار
نوع سوم است. در این استعمار، دیگر نمیآیند زمین و کشور شما را بگیرند،
دیگر با کودتا دولت شما را نمیگیرند، در این شیوه استعمار میآیند و شخص
شما را میگیرند، بعد باور شما را تغییر میدهند. شما میروید حکومتی را
تشکیل میدهید که آنها میخواهند و شما میروید سرزمینتان را دودستی تقدیم
آنها میکنید. این یعنی قدرت نرم. توان و اراده خود را گونهای به شما
تحمیل میکند که شما با دستان خودتان کشورتان را تقدیم کنید. اینجا پس نه
سرزمین مثل قدرت سخت و نه بازار اقتصاد و سیاست مثل قدرت نیمه سخت بر شما
تحمیل میشود در قدرت نرم انسانها تصرف میشوند.
جنگ
نرم در برابر جنگ سخت در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات
رسانهای که جامعه هدف یا گروه هدف را نشانه میگیرد و بدون درگیری نظامی و
گشوده شدن آتش رقیب را به جنگ روانی، جنگ رایانهای، اینترنتی، براندازی
نرم، انفعال یا شکست وامیدارد. راهاندازی
شبکههای رادیویی و تلویزیونی و شبکهسازی از اشکال جنگ نرم هستند. جنگ
نرم در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقههای فکری و
فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی – اجتماعی حاکم تزلزل و بیثباتی تزریق کند.
جنگ
نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی می باشد. در علوم نظامی
از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی استفاده می شود و در علوم
سیاسی می توان به واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و
اخیرا به واژه انقلاب رنگین اشاره کرد.
جنگ
نرم به وسیله کمیته خطر جاری در سالهای پایانی دهه 1980 طراحی شد. کمیته
خطر جاری در اوج جنگ سرد و در دهه 1970 با مشارکت اساتید برجسته علوم سیاسی
و مدیران سابقهدار سازمان سیا و پنتاگون تأسیس شد.
در
آن مقطع و در پی اصلاحات گورباچف مبنی بر ایجاد فضای باز سیاسی و تغییر در
قوانین اقتصادی (پروسترویکا) این کمیته با منتفی دانستن جنگ سخت و رودررو
با اتحاد جماهیر شوروی تنها راه به زانو درآوردن بلوک شرق را جنگ نرم و
فروپاشی از درون معرفی کرد. سیاستگذاران پنتاگون و سیا با سه راهبرد دکترین
مهار، نبرد رسانهای و ساماندهی نافرمانی مدنی اتحاد شوروی را به فروپاشی
و شکست واداشتند.
ایران نیز امروزه به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت،
کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی
ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بینالملل به قدرتی کمنظیر تبدیل
شده است که از دید کارشناسان سیاسی کشورهای غربی دیگر نمیتوان با یورش
نظامی و جنگ سخت آن را سرنگون کرد بلکه تنها راه سرنگونی نظام جمهوری
اسلامی پیگیری مکانیسمهای جنگ نرم و به کارگیری تکنیکهای عملیات روانی با
استفاده از سه راهبرد دکترین مهار، نبرد رسانهای و ساماندهی و پشتیبانی
از نافرمانی مدنی است. راهاندازی پروژه جنگ نرم علیه ایران در مقطع کنونی
را باید ناشی از گسترش حس تنفر از امریکا در جهان دانست که به نظر سران کاخ
سفید ایران مرکز اصلی ایجاد این تنفر و گسترش آن است. در امریکا برای
مقابله با این موج، نیروی واکنش سریع تشکیل شد تا اولاً در قالب پروژه
دموکراتیزه کردن کشورها به خنثیسازی نفوذ معنوی ایران در کشورهای اسلامی و
منطقه خاورمیانه بپردازد و ثانیاً با القای خطرناک بودن ایران برای امنیت
همسایگان اذهان عمومی از اقدامات و نقشههای ایالات متحده منحرف شود.
نکته
مهم اینکه آخرین نظرسنجی که به وسیله شورای روابط خارجی امریکا در بیشتر
کشورهای خاورمیانه مانند مصر، عربستان سعودی، اردن، لبنان و امارات متحده
عربی صورت گرفته حاکی از آن است که کمتر از ده درصد مردم این کشورها طرفدار
دمکراسی به سبک امریکاییاند. اکثریت مردم این کشورها معتقدند هدف اصلی
امریکا از پروژه دمکراسیسازی در خاورمیانه دستیابی آسان به نفت، امنیت
اسرائیل و تضعیف مسلمانان است. نوشتار حاضر بر این اعتقاد است که استراتژی
امریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی مبتنی بر
اقدامات غیرنظامی و نرم در کنار تهدید به اقدام نظامی است.